loading...

پسر حوا

دلنوشته های پسر حوا

بازدید : 412
پنجشنبه 6 فروردين 1399 زمان : 2:40

می‌داند دلم تنگ است ، اما نمی‌خواهم دلتنگش کنم....

می‌داند حال من خوب نیست ، اما نمی‌خواهم حالش را بد کنم..
می‌داند دوست داشتن او ، تنها امید من برای زندگی است ، ما نمی‌خواهم برای زندگی اش ، تنها مرا دوست داشته باشید...
خیلی چیزها می‌داند ، اما دلم نمی‌خواهد بداند که می‌دانم این را...
من این سختی و دلتنگی را دوست دارم ، این آواره بودن را دوست دارم...
نه به انتها فکر خواهم کرد و نه از او دل می‌برم. برای خودم می‌برم و می‌دوزم و چه خوش خیالم که گمان می‌کنم تمام رویاهایم را به زودی می‌بینم.
حتی بیهوده به یاد تو خوش بودن را دوست دارم. بگذار بیهوده دوستت دارم. بگذار هیچ گاه متوجه نشوم که واقعیت چیز دیگریست . من دیوانه‌ی تو بودن را به عاقل بودن ترجیح می‌دهم.
همین که تو حالت خوب باشه ، این دیوانه غمی‌ندارد.
تمام دغدغه ام ، حال خوب داشتن تو است حتی زمانی که دیگر حالی ندارم ، که این را حالی ات کنم.
تو هم مثل من باش . بی خیال این دیوانه بشو و در خیال خودت به هرکجا که دلت می‌کشد سفر کن.
تو زیباترین کلمه داستان من بودی و بوی عطر کلماتت تا ابد در دفتر زندگی من خواهد ماند . حتی اگر صد صفحه به جلو بروم باز بوی تو را خواهم شنید.
زندگی من ، لبخند‌های تو بود که از من دریغ کرده‌‌‌ای ، حال نمی‌دانم چگونه باید زندگی کنم.
تو می‌دانی چقدر دوستت دارم و می‌دانی چقدر دلتنگ تو می‌شوم ، اینکه نمی‌آیی ، یا لایق نمی‌دانی یا دیگر شعرهایم را نمی‌خوانی .
بیا که نفس‌های آخرم هست و بدون لبخندت دیگر عمری نخواهم کرد. بیا که این مرد دیوانه ، لبخند تو را کم دارد.

ا

دست سازه 24 ( آبیاری قطره ای با بطری )
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 31
  • بازدید کننده امروز : 27
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 291
  • بازدید سال : 2937
  • بازدید کلی : 7031
  • کدهای اختصاصی